نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

راز کیمیا (۱۱)


در ده روزی که از درگذشت پیرمرد می گذرد، خانواده او در منزلش گرد آمده اند. در این مدت فضای منزل را به گونه ای تغییر داده اند که همه افراد خانواده و فامیل بتوانند در آن جا جمع شده و پیام های او را بشنوند، به این امید که راز کیمیا را دریابند. در این میان عده ای بیش از بقیه به پی گیری ماجرا علاقمند شده اند.

بعلاوه بازار بحث و گفتگو نیز گرم تر گردیده، مخصوصا بانوان که در کتابخانه گرد هم جمع شده اند.

همسر حسین کتابی را که در دست دارد بسته و کناری می گذارد و می گوید با اینکه ده جلسه از خواندن وصیت نامه می گذرد هنوز پدر حرفی از «راز کیمیا» به میان نکشیده.



همسر ابوالفضل : شاید قصد داشته در آخر این بحث ها راجع به آن صحبت کند.

خواهر امید : شاید هم می خواسته خود افراد آن را از لابلای مطالب برداشت نمایند.

همسر رضا : تا آنجا که من خبر دارم بحث بر سر این بود که اطاعت از خداوند قادر و در امان ماندن از خصم او ایجاب می کرد که مردم هر آنچه موجبات خشنودی یا غضب او را فراهم می آورد بشناسند. یعنی باید کسی برای آنها از این امر خبری می آورد، کسی که از جانب خداوند مأموریت داشته باشد. لذا صحت ادعای او را بوسیله درخواست معجزه مورد آزمایش قرار داده و زمانی که اطمینان یافتیم که او راهنمای راستین بوده و از جانب خداوند برای هدایت مردم آمده، عقل صحیح حکم می کرد که از او اطاعت محض داشته باشیم و بنابراین خداوند پیامبران و رسولان زیادی را فرستاد و پیامبر اسلام خاتم این پیامبران بودند و بعد از آن حضرت دوازده وصی و جانشین ایشان در هر مقطعی از زمان.

همسر محمد : این هم گفته شد که راهنمایان الهی همیشه در معرض دید افراد نیستند. ممکن است به دلایل مختلف مثل بعد مسافت، در زندان بودن، ناشناخته بودن و یا ... ما نتوانیم چشم در چشم با راهنمای الهی خود مباحثه کنیم، اما این دلیل نمی شود که از راهنمایی ها و فرامین او استفاده نکنیم و اتفاقا اطاعت در چنین موقعیتی در درگاه خداوند بسیار ارزشمند است.

خواهر امید : اما وقتی راهنما در کنار ما نیست، چطور از اطاعت کردن و نکردن ما باخبر می شود؟

همسر حسین : مسلما خداوند به راهنمایان خود علم غیب بخشیده ، آنها از همه چیز خبر دارند.

دختر جعفر : در قرآن هم آیه ای هست که می فرماید: به مردم بگو خدا و رسول او ، اعمال شما را می بینند و از آن باخبر می شوند .

همسر محمد : اتفاقا این کتابی که من برداشته بودم نیز به این مطلب اشاره کرده بود . ببینید اینجا نوشته حضرت صادق (ع) فرمودند: هر صبح اعمال بندگان – اعم از نیکوکاران و بدکاران – بر پیغمبر خدا (ص) عرضه می شود. ای مسلمان دقت کنید اعمال نیکو انجام دهید.

و باز نوشته که یکی از اصحاب امام صادق (ع) بر ایشان وارد شد و پیش از آنکه تکلم کند امام فرمودند : ای داوود! روز پنجشنبه اعمال و کردار تو را بر من عرضه داشتند، دیدم از جمله آنها صله کردن تو با پسر عمویت است، از این عمل تو بسیار خشنود شدم.

خواهر امید : خیلی جالب بود از چه کتابی خواندی؟

  • این اسمش اصول کافی است البته ظاهرا کسی در حال خواندن آن بوده ، چون علامت گذاری شده .

همسر محمد : خوب این را هم فهمیدیم که امام عصر (عج) هم همچون بسیاری از پیامبران الهی دارای سنت غیبت هستند و آنگونه که در روایات پیشگویی شده باید مدتی را در حال غیبت بگذرانند...

در کنار تخت پیرمرد افراد سرگرم تنظیم بلندگو هستند حسین می گوید: وقت دارد می گذرد بهتر است زودتر شروع کنیم .

همه چیز آماده است، عباس پاکتی را باز کرده و چنین می خواند:

«عزیزانم! فرزندان دلبندم!

تقدیر غیبت بنابر مصلحت و خیرخواهی خداوند صورت یافته و در پایان پذیرفتن آن نیز خیر و مصلحت الهی حاکم خواهد بود. سالیان سال از اتمام غیبت صغری و شروع غیبت کبری می گذرد و او منتظر اجازه ظهور از جانب خداوند متعال است . اما عزیزان من! نه این انتظار و نه ادامه غیبت، هیچکدام امامت امام عصر (ع) را تعطیل و معلق نکرده و امام یعنی آخرین نماینده و بازمانده پرچم داران توحید همچون خورشید درخشانی است در افقی دست نایافتنی که نورش به همه جا پراکنده گشته.

او ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنمای شب ظلمانی رهگذران، آب گوارای تشنگان و دلالت کننده و نجات بخش از هلاکت است. امام مشعلی بر بلندی و گرمی بخش سرمازدگان است. او ابریست بارنده، بارانی شتابنده، خورشیدی فروزنده، سقفی سایه دهنده، زمینی گسترده، چشمه ای جوشنده و برکه و گلستان است. او همدم و رفیق، برادری برابر، مادری دلسوز به کودک، پناهگاهی در گرفتاریهای سخت است. امام امین خدا در میان خلق، حجت او بر بندگان، خلیفه او در بلادش، دعوت کننده به سوی خداوند و دفاع کننده از حقوق اوست.

امام پاک از گناه و مبّرا از عیب و به دانش مخصوص و به خویشتن داری معروف است.او استواری دین، عزّت مسلمین ، هلاک بخش منافقین ، یگانه ی زمان خود است. کسی به افق او دست نیافته و دانشمندی با او برابر نیست ... .


عزیزانم! شاید تصور کنید مولایتان با چنین جایگاه و مقام شامخی باید همچون یکی از پادشاهان و ملوک دنیا باشد که ده ها حاجب و دربان اطراف وی را گرفته اند و هیچ فرد معمولی هرگز امکان راه یافتن به آستان او را بدست نمی آورد، لیکن برعکس، امام با همه این رفعت و عظمت ، نسبت به شیعیان خود نهایت شفقت و مهربانی و دلسوزی و دستگیری را دارد. او به احوالات و سرنوشت یکایک ما علاقه و توجه داشته، برای تربیت و ارشاد و سعادت ما اهتمام می ورزد .

وقتی که ما سرگرم امور روزمره دنیا شده و از او غافل می گردیم و فراموشش می کنیم همچنان به یادمان بوده، از دور مراقب ماست. شبانگاهان وقتی خواب خوش ما را فرا گرفته، او در مناجات با پروردگارش با چشمانی اشکبار و سوز و دل فلاح و نجات ما را طلب می کند.

از آن بزرگوار نقل شده که در سرداب سامرا چنین راز و نیاز می نموده :

«خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی به اتکاء محبت و ولایت ما کرده اند، اگر گناهان آنها در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح فرما

تنها این عقل سلیم نیست که ما را به پیروی و اطاعت چنین مولایی دعوت می کند که قلوب واله و شیدای ما نیز چون مرغی به سوی آشیان وجود او پر می کشد. محبت او مغناطیسی است که مدام ما را به سویش می کشاند.

فرزندانم!

شیرینی و حلاوت محبتهای او را زمانی در می یابید که به سوی او بروید. در آغوش عنایت او جای گیرید و گرمای عطوفت پدرانه اش را لمس کنید. پیوسته سلامش کرده و با او درد و دل نمایید. از دلسوزیهایش قدردانی کنید و در انتخاب های خود با او چاره جویی و مشاوره نمایید. حل معضلات زندگی را از وی بخواهید. او را هر لحظه در کنار خود بدانید. آنگاه خواهید دید که حس و حال تازه ای پیدا نموده و جهان در پیش رویتان جلوه و معنایی دیگر پیدا خواهد کرد. پاسخ همه سلام ها و درد و دل هایتان را نه با گوش جسم بلکه با عمق وجود خواهید شنید، برکت راهنمایی و ارشاد او را به عینه درک خواهید کرد.

عزیزانم!

به سویش بروید که خداوند او را برایتان پدر و بلکه دلسوزتر از پدر قرار داده، او سرپرست حقیقی شماست و آرامش و امنیت را جز در کنار او به خود نخواهید دید. چونان کودکی می باشید که هر که وی را در آغوش کشیده و دست محبت بر سرش می گذارد، همچنان نگاهش صرفا به سوی پدر بوده و با چشمان اشکبار او را می طلبد و تنها زمانی که در آغوش پدر نهاده شود دست از گریه و شیون برداشته و آرام می گیرد ... .»

حزن و اندوهی ناپیدا در قلوب یکایک حاضران موج می زند، اشک در چشم ها حلقه زده. نیما در گوشه ای به دور از چشم دیگران آرام و بی صدا می گرید.

عباس در حالی که بغض گلویش را می فشارد ادامه می دهد:

«فرزندانم!

می پندارید این ماییم که چشم به راه او بوده و دیدارش را طالبیم، حال آنکه او صد چندان انتظار ما را می کشد، منتظر زمانی است که ما به خود بیاییم و به سویش توجه کنیم، با او سخن بگوییم، به او تمسک و توسل نماییم از او ارشاد بخواهیم

نیما به خود می پیچید و ناله های سوزنده عاشقانه ای را از ژرفای دل برمی کشید. دیگران نیز از حالت او منقلب گشته و صدای هق هق گریه مجلس را دگرگون می ساخت. بغض در گلوی عباس شکسته و از خواندن باز مانده بود. سرانجام به خود مسلط شده و اینگونه ادامه می دهد:


«آن بزرگوار در دیداری که فردی به نام علی بن مهزیار با ایشان داشت به او فرمود :

«ما شب و روز منتظر ورود تو بودیم چرا این قدر دیر نزد ما آمدی ؟»

او پاسخ داد: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.

حضرت پاسخ داد : آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟ نه! بلکه شما اموال خود را فزونی بخشیدید و بر بینوایان مومن سخت گرفته ، آنان را سرگردان و بیچاره کرده اید و رابطه خویشاوندی را در بین خود بریدید ، دیگر شما چه عذر دارید؟ ( روزنه ای به خورشید ص ۱۵۸)

در این دیدار حضرت ابتدا اشتیاق خود را بر دیدار شیعیان و هم صحبتی با آنان ابراز داشته و سپس به آنچه مانع تحقق یافتن دیدار گشته پرداخته و گناهانی چون ثروت اندوزی و بی توجهی به فقرای جامعه و قطع رحم را به عنوان سه گناه مهمی که هر سه نهایتا به غفلت از امام و بی توجهی ایشان می انجامد گوشزد می کنند. از قضا ایشان در یکی از پیام های خود نیز مفصلا به همین مبحث پرداخته و فرموده اند:

«اگر چنانچه شیعیان ما – که خداوند در اطاعت خود موفقشان بدارد – در راه وفا به عهدی که برگردن گرفته اند ، همدل می شدند، میمنت ملاقات ما در موردشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدارمان زودتر نصیب آنها می گشت ، آن هم دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقت آنان نسبت به ما. پس ما را از آنها دور نمی دارد مگر آن دسته از کردارهایشان که نزد ما ناخوشایند و ناپسند است و ما از آنها روا نمی داریم. خداوند یاری کننده است و ما را کفایت نموده و وکیل خوبی است. درود بر آقای بشارت دهنده و بیم دهنده ما محمد (ص) و خاندان پاک او .» (کلمه الامام مهدی ص ۲۰۱)

عزیزانم می بینید که مولا و صاحب مان - آن راهنمای راستین - چقدر به ما و شما نزدیک است و چه میزان احساس مسئولیت و وظیفه شناسی نسبت به ما دارد. این فرمایش آن بزرگوار است که:

«ما در مراعات شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی نماییم که اگر چنین می بود ، بلایا بر شما نازل گشته و دشمنان شما را در هم می کوبیدند

با این وصف آیا سزوار است که غیبت آن بزرگوار را دلیل بر نبودن فرض نموده، امامت و ولایت ایشان برخود را نادیده انگاریم؟ حال آنکه در اجتماع ماست، در بازارهای ما آمد و شد داشته و در مراسم و مجالسمان شرکت می جوید، لیکن ما نسبت به چهره و سیمای مبارک او هیچ نوع سابقه آشنایی نداشته و رسما وی را نمی شناسیم و بدتر از آن به بهانه این نشناختن، در محضر مبارکش به انواع معاصی و گناهان مشغول می باشیم و ذره ای حیا و خودداری از خود نشان نمی دهیم، حال آنکه آن بزرگوار «چشم بینا» و نماینده خداوند در میان بندگان بوده و بنابر فرموده امام چیزی از اخبار ما از ایشان پوشیده نبوده ، کاملا به مسائل ما احاطه داشته و همه چیز را مشاهده می فرمایند.

دلبندانم!

پیامبر (ص) در روایتی می فرمایند : «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه» هر کس در حالی عمر به سر آورد و بمیرد که هنوز موفق به شناخت امام عصر خویش نگشته همچون میته عصر جاهلیت مرده. (اصول کافی – کتاب الحجّه)

مردم عصر جاهلیت، در زندگی ظاهری خود تفاوتی با مردم دیگر اعصار نداشتند، آنان نیز می خوردند و می آشامیدند و نکاح می کردند، اما آیا این گذران زندگی «حیات» نام داشت؟

«حیات» حقیقتی در اتصال به نور پروردگار و حرکت در مسیر هدف خلقت و بندگی او معنا پیدا می کند چرا که قرآن کریم می فرماید:

«ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبودیت و بندگی خداوند (ذاریات ۵۶)

لیکن آن مردم هرگز، امام و راهنمایی نداشته و در مسیر اهداف خلقت و عبودیت پروردگار قرار نگرفته، یک زندگی نباتی و خالی از محتوا و معنا را گذرانده و مرده متحرکی بیش نبودند، میته جاهلیت!

حال اگر چنین مردمی را با همین خصوصیات به عصر دیگری منتقل کنیم با شیک ترین لباس و ظاهر و در اتاق های مدرن، پشت کامپیوتر و آخرین تجهیزات پیشرفته قرن بنشانیم ، در حقیقت هنوز هم همان «مرده جاهلیت» هستند.

عزیزانم! اینک دست من از دنیا کوتاه است، لیکن هنوز امیدوارم که وظیفه پدرانه ام را در موردتان به اتمام رسانم و شما را به بهترین نحو تربیت کرده و به سعادت ابدی نایل سازم، لذا همچنان از شما می خواهم که میته جاهلی نباشید بلکه سراغ آن راهنمای حقیقی رفته شناخت و معرفت کامل او را از خداوند بخواهید، دست در دست او مسیر عبودیت و بندگی خداوند را طی کنید و شاید که در دولت کریمه در سایه ولایتش زندگی کرده و در آخرت -آن زمان که هر قومی با امام خویش محشور می شوند- شما نیز با مولا و مقتدای خود امام عصر(عج) محشور شده و در سرای جاوید همجوار و قرین او و پدران با فضیلتش باشید.

نامه پدر میان هق هق و گریه حاضران به پایان می رسد .

اکنون پاسی از شب گذشته شمع کنار تخت پیرمرد تا آخرین قطره سوخته و خاموش گشته . لیکن صدای حزین و گریه سوزناکی از کنج کتابخانه به گوش می رسد و بی تابانه ناله سر می دهد ، کسی اینجاست که در خلوت خود از فراق یار می گرید، می سوزد و می گدازد و چون شمع آب می شود.

ادامه دارد.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.