نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

بسم الله الرحمن الرحیم

خدیجه کبری

 

آیا هرگز سیر شکل گیری، بالندگی و گسترش یک مکتب را به تماشا نشسته اید؟

چگونگی شروع تبلیغ و آغاز دعوت عمومی پیامبران الهی چون ابراهیم، موسی و عیسی مسیح را بررسی نموده اید؟

در این صورت حتما متوجه این نکته شده اید که در طول تاریخ هرگاه پیامبران به فرمان الهی دعوت توحیدی خویش را آغاز کرده اند همواره بار سنگین تحکیم و ثبات این نهضت بر دوش دینداران راستین و پیروان مخلص و ثابت قدم جای داشته است.

این مومنان حقیقی هر کدام باشرایطی متفاوت وارد میدان شده و بر حسب توانمندی و استطاعت سهمی از مال، ثروت، وقت، فرصت، امکانات، نفوذ و موقعیت اجتماعی خویش را در طبق اخلاص نهاده اند؛ برخی کم تر، برخی بیشتر، بعضی مداوم و برخی جسته و گریخته و گاه به گاه.

افرادی بوده اند که به یک ندا خود را رسانده اند، عده ای دیگر بی آن که نیازی به دعوت و در خواست باشد، لب نگشاده برای کمک حاضر بوده اند. یکی به اندازه درهمی، دیگری دیناری و سومی بخشی از مال و....را تقدیم پروردگارشان نمودند.

اما آیا می توانید کسی را نام ببرید که هم جان و هم مال و هم عرض و آبرو و هم موقعیت اجتماعی و نفوذ، همه چیزش را به تمامیت بی آنکه چیزی را جدا کند در راه رضای معبود و باورهای اعتقادیش تقدیم نموده و به پای آیین و حجت زمان خود ریخته باشد؟

تا آنجا آنکه بتوان درباره اش گفت از ایثار و بخشش های وی بود که نهال دین پا گرفت؟

اما پیامبر اسلام حضرت محمد ص چنین ستایشی را اظهار داشته و به زبان آورده است، آن هم درباره ی شخصیتی که برای ایثارها، ملاطفت ها، عطا و بخشش هایش حدی نمی توان در نظر گرفت. او آنچه از خداوند دریافت کرده بود همه را به راه آیین هدیه نمود:

از امّ سلمه نقل گردیده: وقتى ما نام خديجه كبرى را برديم آن حضرت گريان شد و فرمود: مثل خديجه پيدا نخواهد شد. در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب كردند، او مرا تصديق نموده و با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا يارى رساند.

خدا به من دستور داد خديجه را به قصر زمرّدین در بهشت بشارت دهم که هيچ رنج و زحمتى در آن نيست. (زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى)، ص: ۲۵۲)

آری این تاج افتخار بر سر اولین بانوی اسلام حضرت خدیجه کبری می درخشد اما از چه زمان؟

از نخستین روزهای بعثت؟! نه خیلی پیشتر! زمانی که محمد ص در دوران غیبت خود به سر می بردند به این معنی که تقریبا هیچکس از رسالت و سمت آن بزرگوار به عنوان پیامبر آینده اطلاعی نداشت و شخصیت آسمانی حضرت از دید اهل زمانه کاملا ناشناخته مانده بودند.

در آن سال ها افرادی علائم و نشانه های پیامبر خاتم را ازکتب آسمانی آن روزگاران باز می خواندند و درباره اش باهم گفت و گو می نمودند و هر از گاه راهب دیر نشینی نوید آمدنش را هنگام شب نشینی و گرد آتش در گوش مسافران و میهمانان خود نجوا می کرد… .

در تاریخ آمده خدیجه دختر خویلد زنی بیست و چند ساله و ثروتمند و مجرد بود که از دو دختر یتیم خواهر خود زینب و ام کلثوم نگهداری می کرد و از راه تجارت زندگی می‌گذراند (.ر.ک:بنات النبی(ص)ام ربائبه نوشته علامه سید جعفر مرتضی،ص ۸۸) و در آن زمان محمد ص نماینده ی تجاری خدیجه س بود و در کنار میسر خدمتکار مخصوص آن بانو به کشورهای مختلف سفر می کرد. در یکی از همین مسافرت ها بود که کاروانیان میهمان دیر گشتند و راهبی نشانه های محمد را از روی پیشگویی های کتب آسمانی پیشین باز شناخته و راز او را آشکار ساخت.

به این ترتیب حضور خدیجه کبرا س به زندگی پیامبر اکرم ص و یا بهتر بگوییم به عرصه بی انتهای اسلام گشوده گشت.

در نخستین دیدار جبرئیل و نزول سوره اقرأ که محمد ص احساس متفاوت و سنگینی دریافت وحی را تجربه می نمود دلداری ها و تیمارها و دلسوزی های مادرانه ی خدیجه کبری س ، آرامش و تسکین را به آن حضرت باز می گرداند و بعدها با پیوستن خیل گروندگان و ایمان آوردگان و افزایش مشکلات آنان دامنه ی احساس وظیفه این بانوی جوان و کم سن و سال نیز گسترش می یافت.

به تدریج خبر پیامبری حضرت محمد ص آشکار می شد، هر روز تعداد بیشتری از جوانان ساده و نیک سرشت برای گوش سپردن به محتوای دعوت او به محضرش شتافته و با شنیدن تلاوت قرآن کریم و سخنان دلنشینش رسول اکرم، فطرت های پاک و نیالوده نسبت به دین خدا و پیام رسول وی ایمان می آوردند و چه بسا با گسستن از ریشه های گذشته جاهلی مورد غضب و شکنجه خانواده قرار گرفته و از خانه و قبیله نیز ترد شده و به دامان اسلام و آغوش مهربان پغمبر خاتم ص و سفره گسترده بانوی اسلام پناهنده می گشتند و بخشش و کرامت خدیجه کبری رنج هایشان را تسکین می داد و زخم هایشان التیام می یافت و به والدینی جدید و آسمانی دلشاد می شدند.

پس به رسول خداوند خطاب گردید که:

وَ وَجَدَكَ عائِلًا يَقُولُ فَقِيراً عِنْدَ قَوْمِكَ يَقُولُونَ لَا مَالَ لَكَ فَأَغْنَاكَ اللَّهُ بِمَالِ خَدِيجَةَ ثُمَّ زَادَكَ مِنْ‏

تو فقیر بودی و خداوند وسيله مال خديجه عليها السّلام توانگرت نمود سپس فضل و كرم و احسانش را بر تو زياده كرد. (علل الشرائع، ج۱، ص: ۱۳۱)

عظمت جایگاه و ارزش گذشت و نیکی های بانو چنان والا بود که هرگاه جبرئيل در غیاب خدیجه س به حضور پيامبر (ص) می رسید سفارش می کرد: چون خديجه آمد به او خبر بده كه خدايش به او سلام مى ‏رساند. (روضة الواعظين-ترجمه مهدوى دامغانى، ص: ۴۳۸)

 

شعب ابیطالب یکی از تلخ ترین خاطرات پیدایش اسلام را در خود ثبت نمود تا جایی که نوشته اند:

«در این تبعیدگاه جانفرسا پيامبر و مسلمانان مدّت سه سال در سخت ترين شرايط مادّى به سر بردند تا آنجا كه از گرسنگى سنگ بر شكم خود مى ‏بستند و روزها را با روزه دارى به شب مى‏ رساندند، در اين مدّت اوضاع هر روز نامطلوب تر شده و مردم هيچ گونه امنيّت مالى و جانى نداشتند.

خديجه (س) كه زمانى ثروتمندترين زن قريش بود، تمام ثروت خود را در شعب ابی طالب ذر راه اعتلاى اسلام و كمك به مسلمانان درمانده به مصرف رسانيد و خود در اوج فقر و گرسنگى در شعب ابی طالب بيمار شد و بدرود حيات گفت.

بار اندوه مرگ مادر، در كنار مشاهده فداكاري هاى او، به فاطمه (س) درس مقاومت و زندگى مى ‏آموخت، از همان دوران بود كه فاطمه تصميم گرفت در عين كوچكى جاى خالى مادر را در كنار پدر پر كند و نهايت سعى خود را در دفاع از پدر به عهده گرفت.» ( قصص الأنبياء(قصص قرآن)، ص: ۷۱۵)

سرانجام بانوی بانوان در همین تبعیدگاه بر اثر مشقت های ناشی از محاصره ی اقتصادی کفار و مشرکین در کنار کودک خردسالش شربت شهادت نوشید و به دیدار پروردگار شتافت ... .

به نظر می رسد حالا دیگر بتوان ادعا کرد که خدیجه کبری س پبمانه ی احسان و کرم خیر خواهی و مواسات را در حق همسر گرامی و حجت زمان خود کامل نمود و چیزی را ا زاو دریغ نداشت لیکن هنوز پرده ای دیگر از کمالات بانوی تابناک اسلام نا گفته مانده است و آن به دامان تربیت نمودن گوهری درخشان و بی بدیل به نام فاطمه زهرا س است همو که به زودی گوی مهر پروری از مادر ربوده و برای پدر بزرگوار خویش ام ابیها گردید و در آینده ای نه چندان دور آنچه در پاکبازی از مام خویش آموخته بود در منزل شوی خود به کار گرفت و همدم و هم کلام علی ع گردید و برای غربت و تنهایی او مونس گشت و فدک این تنها ثروت و سرمایه پیشکش پدر را نیز فدای راه و مرام وی ساخت و آخرین پله ی ایثار وی نیز چون مادر مطهرش تقدیم جان و شهادت در راه دفاع از مقام عظمای ولایت بود آن هم میان چنگال غاصبان در شعب ابیطالب مدینه... .

آری پیروان هر مکتب و حواریون هر پیامبری بار سنگین همیاری و دفاع و حمایت و جانفشانی پیامبر زمان خود را بر دوش دارند و هر یک سهمی و نصیبی و ما را نیز حجت و مولا و صاحب اختیاری هست که اگر چه در پس پرده ی غیبت؛ لیک حاضر هست و دست یاریش را بسویمان دراز نموده.

یقین ما نیز در صف ایثار و گذشت و فداکاری ایستاده ایم لیک سهم ما چقدر است آیا پیمانه را کامل خواهیم ساخت؟!

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.